امروزدر وبلاگ ورزقان نیوز1 مطلبی دیدم در ذهنم جرقه زده شد .خواستم در این باره مطلبی را یادآوری کرده باشم .یا به قول حضرت امام خمینی(ره)که این ایام به یاد او می باشد عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنیم.واقعا اگر خدا را ببینیم وضع جامعه باید این باشد!
شناخت و معرفت خداوند و لزوم آن
بهتر است قبل از اینکه مطلبی در رابطه با خداشناسی مطرح شود معنی لغوی و اصطلاحی «معرفت» ذکر شود. معنی لغوی معرفت در فرهنگ فارسی معین «شناسایی و آشنایی» و معنی اصطلاحی آن، اینگونه ذکر شده است «شناخت کسی که در آشنا شدن به ویژگی او از طریق مطالعه، تحقیق، یا تجربه» میباشد. وقتی از ذوالنون درباره شناخت و معرفت خداوند منان سؤال شد و وی اینگونه جواب داد که معرفت دارای سه وجه میباشد:
وجه اول: معرفت به وحدانیت از راه خیر به زبان محبت بر طریق کتاب است. یعنی انسان از این طریق به یگانگی و یکتایی خدا پی میبرد.
وجه دوم: معرفت فردانیت از راه عقل بر زبان موحدان به دلیل یگانگی. پی بردن به یگانگی خداوند متعال از طریق عقل که انسان با اندیشه و عقل خود به یگانگی و فردانیت خداوند میرسد.
وجه سوم: معرفت به قدرت از راه اجتهاد بر راه صفا در ترازوی احسان و نعمتها. در این وجه انسان از طریق جستجو و جهد کردن به یگانگی خداوند متعال میرسد.
البته ذوالنون مراحلی برای معرفت نیز به شرح ذیل ذکر نموده است:
مرحله اول: معرفت توحیدی که برای عموم مؤمنان است.
مرحله دوم: معرفت حجت و بیان که مختص حکما و علما است
مرحله سوم: معرفت صفات وحدانیت که مختص اهل ولایت الله است.
از ذوالنون مصری پرسیدند که پروردگار خود را به چه چیز شناختی؟ گفت: بدان شناختم که هر گاه قصد داشتم معصیت کنم جلال و عظمت خدا را یاد میکردم و صفت حیا در وجودم پیدا میشد و از وی شرمم میآمد و از آن گناه صرفنظر میکردم. ذوالنون تأثیر صفت جلال و عظمت الهی را بهوجود آورنده حیا در نفس انسان میداند و این حیا را دلیل قرب و معرف الهی میشمرد واین نتیجه داشتن معرفت به خداوند متعال میباشد. دراینباره ذوالنون مصری به یکی از برادرانش اینگونه نامه مینویسد که ای برادر! تو را به پرهیزکاری خدای بزرگ و مراقبه او سفارش میکنم به نحوی که تو را جز خدا، احدی نبیند و مواظب باش در این راه غفلت نکنی. ... و در صورتی که از یاد خدا غافل نباشید برای من و تو در نزد خداوند منّان مقامی است.
وقتی از ذوالنون در رابطه با ابزار معرفت سؤال میشود اینگونه پاسخ میدهد: خدای را به خدا شناختم، و خلق را به رسول (ص) یعنی الله و نورالله. خدای خالق است، خالق را به خالق توان شناخت و نور خدا خلق است و اصل خلق نور محمد (ص) و پس خلق را به محمد(ص) توان شناخت
هدف کسب معرفت از دیدگاه ذوالنون اینگونه میباشد که میگوید هر گاه مؤمن به خدا ایمان بیاورد و ایمانش محکم گردد، از خدا میترسد و هر گاه از خدا بترسد هیبت حق در او ظاهر میشود. چون در مرتبه هیبت قرار میگیرد و اطاعت او از خداوند منّان پیوسته میشود و از این اطاعت رجاء و امیدواری حاصل میگردد. از این امیدواری محبت زاید. سپس هر گاه معانی محبت در دلش محکم گردد در مرتبه شوق قرار میگیرد چون این اشتیاق بهوجود میآید دوستی و انس با خدا حاصل میگردد. این دوستی سبب اطمینان به خدا میشود و چون این طمأنینه را پیدا کند، شب و روز و باطن و ظاهرش در نعیم و نعمت میشود
ذوالنون میگوید که پیامبر اسلام خبر داد که حق تعالی میفرماید: چون من بندهای را دوست داشته باشم گوش او میشوم تا بشنود، چشم او میشوم تا او ببیند، زبان او باشم تا به من بگوید، دست او باشم تا او مرا بگیرد. این منقولات نشان میدهد که آنچه صوفیان «معرفت» میخوانند چیزی مشابه با گنوس در آئین هلنیستی است. آن عبارت است از تجربه سریعی که عقل در آن هیچ دخالتی ندارد و شهود حق است در قلبی که به روشنی خداوند منور گردیده است. معرفت علاوه بر اینها متضمن فناء انّیت بنده است و زدوده شدن صفات بشری او و بقاه به صفات الهی. همه اینها از فضل خداوند است.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.